معنی سبک ادبی یا هنری
حل جدول
مکتب
سبک ادبی
پارناس، رمانتیسم،
نخستین سبک ادبی
کلاسیک
سبک ادبی صائب
هندی
اولین سبک ادبی
کلاسیک
نوعی سبک ادبی
هندی
واژه پیشنهادی
مکتب
فرهنگ واژههای فارسی سره
سایاگ هنری
فارسی به عربی
فارسی به آلمانی
Arbeit
فرهنگ معین
(~.) [ع - فا.] (ص نسب.) نوشته ای که موضوع و سبک آن ادبی باشد، نوشته هایی که با فنون ادبی بستگی داشته و درباره ادبیات باشد.
لغت نامه دهخدا
هنری. [هَُن َ] (ص نسبی) اهل هنر. هنرمند. هنرور:
خواجه ٔ سید ابوسهل رئیس الرؤسا
احمدبن الحسن آن بارخدای هنری.
فرخی.
آن هنری خواجه ٔ جلیل چو دریاست
با هنربیشمار و گوهر بی عد.
منوچهری.
آفرین زآن هنری مرکب فرخ پی تو
که به یک شب ز بلاساغون آید به طراز.
منوچهری.
هنری سرفکنده چون لاله است
که کلاهش به سر ندوخته اند.
خاقانی.
هرکو هنری است و عیب خود گفت
با جان هنر قرین شمارش.
خاقانی.
|| دلیر: سام نریمان را پرسیدند که آرایش رزم چیست ؟ گفت: فر ارجمند شاه، دانش سپهبد بارای و مبارز هنری. (نوروزنامه).
ترکی به فارسی
ادبی
عربی به فارسی
ادبی , کتابی , ادیبانه , ادیب , وابسته به ادبیات , ادبیاتی
معادل ابجد
375